بستنی
دوشنبه, ۲۷ دی ۱۴۰۰، ۰۴:۳۹ ب.ظ
از این آهنگ خارجی ها که خیال دوست دارد را گذاشته ام در زمینه و به جلسه مشاوره امشب فکر می کنم. زرشک مهندس گفت اگر می شود اضافه کاری بمانم خیالش راحت تر است و گفتم چشم و حالا استرس دارم که به موقع به جلسه می رسم یا نه. صبح داشتم به این فکر می کردم که برای عشق پست بگذارم. برای بهمنی که می آید و سپندارمذگان و روز زن و ولنتاین را دارد. پست را گذاشتم. سری به سالن زدم که بچه ها همگی داشتند دل هایشان را می مالیدند و از خدا می خواستند کاش بیسکوییتی چیزی گیرشان می آمد. ماشین یکیشان را برداشتم و رفتم سر کوچه برای همه بستنی خریدم ولی کیم چون جیب هایم تقریبا خالی ست. برای خودم البته هیچ نخریدم که بماند همانقدری که هست. گفتم که امشب جلسه مشاوره دارم و نمی دانم قرار است چند خرج بردارد. بروم حاضر شوم. وقت رفتن است...
۰۰/۱۰/۲۷