فروید
پنجشنبه, ۷ دی ۱۴۰۲، ۰۲:۵۲ ب.ظ
این روزها روانشناس و روانشناسی بیشتر از معمول به پستم میخوره. دو تا سریالی که اخیرا دیدم shrinking و casual. آدمهایی که تو توئیتر سعی میکنم باهاشون دوست بشم. آدمهایی که حتی تو کتابفروشی میبینم. آره به روانشناسی خوندهها جذب میشم. بیشتر از همیشه دور و برم دوست روانشناس دارم. حتی از مهندس هم بیشتر شاید. چرا اونا به چشمم نمیان؟ چرا ذهنم رو اینقدر مشغول کرده این مسئله. یعنی اینها هم ریشه در تنهایی داره؟ بهتون گفتم که تابستون نشسته بود تو یه کافه و یه پسره یه کم اونورتر در سکوت سیگار میکشید. رفتم بهش گفتم میدونستی خیلی شبیه فرویدی؟ گفت جان؟ سلامم حتی نکردم بهش. گفتم میشه همینجا جلسهمون رو برگزار کنیم؟ منتظر نموندم چیزی بگه و یه عالمه از خودم رو تو نیم ساعت بهش گفتم. بیچاره هنگ کرده بود. دوست خوبی شد واسم. معین عزیز. حالا این همه به هم بافتم یعنی باید جلسات تراپیم رو متوقف کنم؟ شاید هوم... زمان زیادی این یکی درمانگر رو هم ادامه دادم. دو سال و چند ماه. خوب بود به نظرم...
۰۲/۱۰/۰۷