من ز فکر تو به خود نیز نمی پردازم
يكشنبه, ۲۶ دی ۱۴۰۰، ۰۹:۴۶ ق.ظ
از صبح دارم نقشه می کشم. پای سیستم شرکت سوراخ ورق های 5 میل و 8 میل و 16 میل را در می آورم و پرینت می گیرم و به بچه ها می دهم. برای ساخت یک سکو در پتروشیمی. دیروز شافت دستگاه پسته خردکن را طراحی می کردم و یاتاقانش را انتخاب. فردا را نمی دانم اما این بین داشتن اینجا یعنی می توانم از استراحتم بهتر استفاده کنم. دیشب که با دوستی صحبت کردم و آرام شدم یهو گر گرفتم. یادم آمد که همیشه در حال لرزیدن هستم و ماشین و اتاق کار و اتاق خانه و همه جا را تا آخرین حد خودش گرم نگه می دارم. و این سرمای همیشگی کاملا به دلگرم نبودن وصل می شود. یادم باشد امشب حتما به سر و وضعم برسم. ته ریشم بلند و بلندتر شده و شاخ موها هرکدام به سمتی می رود. ژولیده بودن همیشه مرا یاد آن مصرع «من ز فکر تو به خود نیز نمی پردازم» می انداخته. من که به کسی فکر نمی کنم چرا باید ژولیده باشم.
۰۰/۱۰/۲۶